باسمه تعالی
بیانیه تحلیلی شماره 28
ارزیابی عملکرد شورا و مدیریت شهری در سه ماه گذشته (دی ماه 1399 تا فروردین 1400)
در حالی به ماه های پایانی شورای پنجم نزدیک می شویم که متاسفانه بار دیگر نزاع بر سر عملکرد شهرداری میان نمایندگان مجلس و مدیران شهری و حواشی سیاسی ایجاد شده بر سر رد و تایید صلاحیت های اعضای فعلی و سابق شورا بر مسائل اولویت دار شهر سایه انداخته. بررسی مسائل شهر شیراز طی سالهای گذشته به ما آموخت که به لحاظ موضوعی مسائل مشترک، عمیق، پیچیده و چند وجهی است. از جانب دیگر رصد مداوم عملکرد مدیریت شهری نیز نشان داد که به رغم تمامی جدال های سیاسی ظاهری عملکرد هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا در اداره شهر فارغ از مصادیق کم ارزش به لحاظ رویکردی مشابه بوده و نباید نزاع های بی حاصل سیاسی ما را از پرداختن به ریشه های اصلی ناکارآمدی مدیریت شهری و مولفه های فرهنگی غافل کند. شاید یکی از دلایل تشابه عملکرد و رفتار ایشان پیچیدگی و ریشهدار بودن مسائل انباشته باشد که مواجهه درست با آن نیازمند شهامت و جسارت و دانشی است که عمدتا از آن بی بهره بوده اند. گروه مطالعات شهری فاطر در نظر دارد در خرداد ماه 1400 و پس از شکل گیری صف بندیهای ششمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر شیراز با مداقه در دیدگاه های ارائه شده توسط داوطلبان و شعارهای انتخاباتی مطرح شده، تحلیل خود را به صورت عمومی منتشر کند تا بتواند سهم ناچیزی در روشن شدن صحنه رقابت و کمک به انتخاب آگاهانه مردم نجیب شیراز داشته باشد.
معضل بدهی، میراث شورای پنجم برای مدیران شهری آینده
در ماه های پایانی سال 99، بودجه 1400 شهرداری شیراز با مبلغ 6160 میلیارد تومان در حالی به تصویب شورای شهر رسید که رقم مصوب، 100 میلیارد بیش از لایحه پیشنهادی شهرداری بود. اصرار شورا بر توسعه بدهی و افزایش 75 میلیارد تومان بر ردیف واگذاری دارایی مالی(وام، اوراق و…) در حالی است که شهرداری شیراز می بایست طی سال جاری بالغ بر 780 میلیارد تومان صرف بازپرداخت اصل و سود اوراق مشارکت سالهای گذشته کند. این رقم در کنار هدف گذاری شهرداری برای تامین بیش از 27 درصد بودجه نقد خود از محل وام و سایر اوراق و اسناد بدهی -بالغ بر 1400 میلیارد تومان- بدان معناست که شورای پنجم در سال پایانی خود با مقروض کردن بیشتر شهرداری، شهر را با انباشتی از بدهی به مدیران آینده خواهد سپرد.
از طرفی با وجود رکود ساخت و ساز و پیش بینی وضعیت مشابه اقتصادی در سال جاری، اصرار شورا و شهرداری بر افزایش سهم عوارض بر ساختمان در لایحه 1400 و رشد حدود 300 میلیاردی درآمدها از این محل به نسبت متمم بودجه سال گذشته بسیار قابل تامل است. ابعاد این مساله وقتی به خوبی مشخص می شود که بدانیم با تصویب متمم بودجه سال 99 سهم عوارض بر ساختمان در بودجه 99 علی رغم ثبات نسبی پروانه های صادره شده به نسبت سال 98 بیش از 100 درصد یعنی قریب به هزار میلیارد تومان و بسیار بیشتر از تورم سال گذشته افزایش داشته است. متاسفانه مدیریت شهری با وضع عوارض ناعادلانه طی سالهای متمادی همچنان هزینه بلندپروازیهای خود را به مردم نجیب شیراز تحمیل می کند و شهروندان نیز با امید به حل مسائل پیچیده شهر و ایجاد رفاه نسبی این مالیات کمرشکن را پرداخته اند. اما متاسفانه با گذشت یک دهه از آغاز این روند شتابان و عطش سیاست گذاران شهر بر رشد نجومی بودجه از منابع ناسالم و غیر مولد، دستاوردی جز افزایش مستمر قیمت تمام شده مسکن، هزینه های زندگی در شهر و برجای ماندن معضلات شهری در پی نداشته است.
با بررسی روند تغییرات بودجه شهرداری شیراز طی سالهای اخیر این نتیجه حاصل میشود که روند تنظیم بودجه در شهرداری شیراز نه در رویکرد و نه در محتوا و نه در ساختار با گذشته تفاوت چندانی نداشته است. نحوه بودجه ریزی شهرداری شیراز در دوره اخیر علی رغم شعارهایی همچون انسانمحوری، حرکت به سوی حکمرانی خوب و شفافیت و نظارتپذیری و… به صورت تقریبی مشابه ادوار گذشته بوده است و رویکردهای اعلامی اغلب متوقف در همان شعارهای به زمینمانده دوران انتخابات است که در واقعیت اداره شهر و اولویت گذاری ها نمودی از آن وجود ندارد.
سطحی نگری نسبت به هویت فرهنگی یک شهر
بافت تاریخی شیراز در چند دهۀ اخیر با معضلات گوناگون و پیچیدهای دست به گریبان بوده است. تخریبها و ساختوسازهای بیضابطه، تصرفات و مداخلات غیر کارشناسانه نهادهای دولتی و خصوصاً مذهبی، دست اندازی گسترده ذی نفعان به مولفه های مهم هویتی، کوچ جامعۀ اصیل ساکن و به تبع آن افزایش ناامنی، فقر و فساد و اعتیاد تنها بخش کوچکی از این پیامدهاست. ارائۀ خدمات شهری به شهروندان عزیز این محلات نیز همواره با محدودیت و کاستیهای جدی روبرو بوده است.
در این اثنا، بودجۀ شهرداری منطقۀ 8 (منطقۀ تاریخی- فرهنگی) در سال 1399 نسبت به ادوار گذشته با رشد چشمگیر مواجه میشود. این موضوع، که میتوانست نشانهای از توجه مدیران شهری به موضوع فرهنگ و تاریخ شهر باشد، مایۀ دلگرمی اهالی فرهنگ و مردم ساکن منطقه شد. اما اقدامات و مداخلات شهرداری در ماه های اخیر که با حمایت اعضای شورا همراه بوده است، سوالات و تردیدهای جدی در این خصوص ایجاد کرده است.
عمدۀ فعالیتهای شهرداری در بافت تاریخی، منحصر شده است به اقداماتی که اصطلاحا “کفسازی” گفته می شود. به عبارتی از میان این همه معضل و مشکل در بافت تاریخی، شهرداری علیالظاهر بهسازی کفپوش و جدارهسازی برخی گذرها و محلهای مشهور بسنده کرده است. مداخلات سطحی و شتاب زده و بی توجه به ملاحظات ماهیتی و تاریخی، همواره به پروژههای عمرانی و کالبدی محدود شده است. گویا، دستاندرکاران گمان میکنند دخلوتصرف در مسیرها و گذرهای تاریخی شهر همانند آسفالت کردن پر حجم خیابانهاست. تهیه پیوست فرهنگی- اجتماعی برای هرگونه اقدام عمرانی در مناطق تاریخی هر چند ناکافی اما ضروری است. ضرورتی که در پشت نمایش های سطحی شهرداری مخفی و به فراموشی سپرده شده است.
تردیدی نیست که اقدامات عجولانه شهرداری در بافت تاریخی در غیاب کمیسیون فرهنگی شورا و میراث فرهنگی مجددا موجب از بین رفتن بسیاری از نشانهها و ناگفتههای تاریخی شهر میشود. اتفاقی که روزی با تحقیر فرهنگ بومی و ضرورت سر تا پا فرنگی شدن، مناسب سازی معابر برای ورود اتومبیل توجیه و روزی بهرهگیری اقتصادی از بافت ناکارآمد دستآویزی برای نابودی بافت تاریخی شد و روزی دیگر با دغدغه های دینی و حذف نشانه های یکی از فرق ضاله یا تسهیل دسترسی به حرم مطهر شاهچراغ و خدمت به زوار و زدودن آسیب های اجتماعی از چهره شهر استمرار پیدا کرد.
تجربه تلخ دهه های گذشته نشان می دهد تنها دو گروه از تخریب بافت به اهداف خود رسیده اند. گروه اول زرسالاران که موفق به کسب منفعت به قیمت تخریب مولفه های هویتی یک شهر شدند و گروه دوم که هدفی جز نابودی هویت فرهنگی – مذهبی شهر تاریخی شیراز نداشتند. هر چند نمیتوان انتظار خاصی از شورای شهر و میراث فرهنگی داشت که نسبت به این مساله کلیدی و آینده شهر تدبیر کنند اما می توان از همه دلسوزان علی الخصوص امام جمعه محترم و تولیت آستان های مقدس خواست با نگاه به گذشته مانع از تکرار تجربه های تلخ و خسارت های جبران ناپذیر شوند.
شهرداری در اقدامی دیگر طی ماه های گذشته فاز اجرایی طرح سنگ فرش خیابان ارم به عنوان یکی از شاخصترین خیابانهای شیراز با شهرتی فراتر از مرزها در مجاورت باغ تاریخی و منحصر بفرد ارم را در دستور کار قرار داد. در حالی بر موقعیت و خاصبودگی این معبر تأکید میشود و هدف اصلی طرح آرامسازی ترافیکی با استفاده از طرح و مصالحی متفاوت عنوان می شود که پیش از این نیز مدیران سابق شهرداری در سال 91 با دلایلی مشابه خیابان مجاور حافظیه را به سرنوشتی مشابه دچار کردند. تجربهای که به جای عبرت و اصلاح رویههای گذشته و ممانعت از دستاندازی نابخردانه به نشانههای فرهنگی یک شهر، با توجیهات سطحی و اتلاف چند ده میلیارد تومان از سرمایه های شهر، زمینه تکرار پروژههای ویترینی و خسارتبار فرهنگی را بیش از گذشته فراهم کرده است. هرچند خیابان ارم یا خیابان حافظ جزو محدودۀ بافت تاریخی شهر محسوب نمیشود، اما نمونه خوبی برای نشاندادن رفتار غیرمسئولانۀ مدیران شهری نسبت به تعلقات فرهنگی و خاطرات جمعی مردم یک شهر است. نبود شفافیت و اعلام عددهای متعارض از سوی مسئولین برای اجرای این پروژه غیرضروری و ویترینی در کنار ایجاد مشکلات متعدد برای ساکنان محله و شهروندان و عدم ارائه مطالعات کارشناسی و فرار از پاسخگویی نسبت به اجرای این پروژه پر هزینه و فاقد اولویت، طنز تلخی است که بیش از گذشته بی محتوا بودن شعارهای شورا و شهرداری را نشان داد.
حال باید پرسید چرا مدیران شهری در سال پایانی دورۀ فعالیت خود به فکر احیای بافت تاریخی شهر با این شکل و ترتیب افتاده اند و اینهمه هیاهو و تبلیغ برای چیست؟! آیا این طرح از جنس طرحهای یکشبه و ذوقی مدیران همچون پروژه یک میلیون مترمربع آسفالت خیابانهای شهر موسوم به «نهضت آسفالت» نیست؟! آیا این شاهدی بر نبود اولویت های روشن در عملکرد مدیران شهری نیست؟ آیا این نشانه ای از بی توجهی به مسائل و دردهای واقعی مردم شهر نیست؟
شیراز شهری است کهن، اما مدرنزده. پوستۀ شهر از بتن و فولاد است و هستۀ آن پوسیده است. هستۀ رو به زوال این شهر همان گذشتۀ تاریخی و هویت فرهنگی آن است. هنوز هم امتیاز شیراز به مردمان نجیب، مفاخر و کارنامۀ فرهنگی آن است. این کارنامه در هر عصری شیراز را به مثابه شیراز نشان داده است. شیراز امروز نیز ناچار به بازگشت به اندیشه فرهنگی شهر است. اما پوستۀ به ظاهر مدرن شیراز مجال ظهور و بروز را از هستۀ فرهنگی شهر گرفته است. اولویت امروز شهر شکافتن پوسته است؛ باز کردن راه تنفسِ سابقه و اندیشه فرهنگی شهر. جراحی و اصلاح اقدامات سطحی مدیران پیشین. شیراز دستاورد تازهای در معاصریت نمیخواهد. میخواهد که در پیوند با سابقۀ تاریخی و هویت منحصربهفرد خود، شهری معاصر تعریف شود و اینگونه خود را به دیگران باز نمایاند. آنچه تنها می توان از نسل تازه ای از سیاست گذاران و مدیران شهری انتظار داشت.
ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز
گروه مطالعات شهری فاطر
1400/01/30