🔹 به زعمِ زعمای روشنفکریِ آن روزها، فرنگی‌مآبی از فرق سر تا نوک پا تنها راه ترقی محسوب می‌شد. از جانب دیگر این شیوه، نابودگر هرگونه مقاومت درونی در برابر استبداد پهلوی و استعمارغربی بود و متضمّن دوام هر دو. از همین رو نسخۀ تجویزی شد، مورد عملِ پالانی‌ها. همین نیز نقطۀ اتصال جریان روشنفکری غرب‌زده، سلطنت طلب‌های متحجر و استعمار آمریکایی-انگلیسی بود. برای خالی نبودن عریضه و انحراف اذهان ملی‌گراها هم، کاریکاتوری از باستان‌گرایی ترویج شد.

🔹 بی‌مهری‌ها به شهرهای به جا مانده از دوران باشکوه تمدن اسلامی دقیقا از همین دوران آغاز شد. نابودی این آثار تمدنی مطلوب هر سه ضلع این مثلث بود و در نتیجه بولدوزرها به جان تنها باقی‌مانده‌های تمدن اسلامی-ایرانی افتاد!

🔹 با ظهور انقلاب اسلامی، سلطنت خود‌خوانده ساقط شد. استعمار، عمدۀ عوامل نفوذی خود را از دست داد و جریان روشنفکریِ غربزده مدتی منفعل و بی‌رمق شد. اما این‌بار نوبت به افراد دیگری رسید که همان شیوۀ پیشین را با عشق خدمت و شوق و خلوص نیّت در پیش گیرند.

🔹 در دهۀ اول پس از انقلاب، نابودگران شهرهای تاریخی ایران، واقعا به خسارات عظیم اقدامات خود واقف نبودند. اما هم‌ راستایی ایشان با جریان غربزده که مجددا در دهۀ هفتاد جان تازه گرفته بود را، نمی‌توان به غفلت احاله کرد! جماعت متظاهر به ظواهر دینی (جماعت به اصطلاح ریش و تسبیح ‼️) به نقطۀ مشترکی با غربگراها رسیدند و طبقۀ سرمایه‌دار نوکیسه هم به تازگی از راه رسید و متّحد دیگرشان در این شبیخون فرهنگی شد. استعمار غربی هم شاهد رضایتمند ماجرا بود!، چراکه عوامل این مثلث نوظهور، با محدود باقیماند‌های فرهنگ بومی همان می‌کردند که او می‌خواست. ولو اینکه شعار مرگ بر آمریکا هم سر دهند‼️

🔹 در نتیجۀ این اتحاد شوم، (در بخش مد نظر این نوشتار، یعنی نحوۀ رفتار با بافت تاریخی شهرهای ایران)، تخریب‌ها شدت گرفت و تا امروز ادامه یافت. جالب آنکه دو جریان اجتماعی، ناظرِ ساکت این جریان تخریب‌گرا شدند و با سکوت رضایت‌آمیز خود، مشوّق آن.

🔹 گروه اول جریان باستان گرا است که خود را مقیّد به آداب و سنن دیرینِ ایرانی نشان می‌دهد. اما رگ غیرتش فقط برای تاریخ مبهم پانصد سال پیش از میلاد می‌جنبد و هرگونه حساسیتش را نسبت به تاریخ و فرهنگ چهارده قرن اخیر از دست داده است. برای این گروه، نقض حریم بصری مقبرهٔ کوروش، مهمتر از نابودی مدرسۀ صدرالمتالهین است! اگر هم بعضا علاقه‌ای نشان می‌دهد، از سر شوق به دیزی روی تختِ سفره‌خانه است!

🔹 گروه دوم، جریان اجتماعی با گرایش مذهبی است که علیرغم تمام دغدغه‌های فرهنگی، سکوت اختیار کرد. چرا که برخی بزرگان مذهبی یا چهره‌های سیاسی همسو با خود و متظاهر به ظواهر دینی را در روند تخریب بافت تاریخی دخیل می‌دید و هرگونه انتقاد به این رویه را نوعی خودزنی تلقی می‌کرد. ناگفته نماند که ضلع اول مثلث مذکور، (یعنی همان گروه عاشق خدمت!) با فضاسازی رسانه‌ای و پنهان شدن در پشت مظاهر و عناوین مذهبی، به خوبی توانست راه هرگونه اعتراض را ببندد و عملا متدیّنین را خلع سلاح کند. هر بیانی در توصیف نوع و چگونگی حملات جدید به بافت تاریخی، نمی‌تواند گویاتر از تصویر زیر باشد. 👇👇👇

حضور چهره‌های آشنا در این مراسم قابل تامل است!

(تصویر مربوط به مراسم آغاز پروژهٔ نیکان، مجاور مدرسه خان ، است.)

در ارسال‌های آتی، روند تخریب بافت تاریخی شهر شیراز را با جزئیات بیشتری کنکاش خواهیم کرد.

آنچه از تمدن اسلامی ایرانی به جا مانده، میراثی نیست که با آن هر چه خواهیم، کنیم!؛ امانتی است از نسل‌های آینده که باید به دست ایشان برسانیم. شاید به دست کسانی رسید که بیش از ما قدر آن را بدانند ‼️

🔻🔻🔻🔻🔻

↙️ رصد و تحلیل عملکرد شورا و شهرداری

t.me/fater_group